تحقیق مدرنیسم

پیشگفتار:
این تحقیق به صورت یك مجموعه مختصر ارائه شده است كه مباحث تقریبا به صورت ناگسسته عرضه شده ولی به علت جالب بودن بعضی مطالب درصدد مطرح كردن آنها برآمدم.
در این تحقیق هفت مبحث بررسی شده كه برای تعریف كلی از مدرنیته و رابطه آن با سنتهای قدیم بحثی با عنوان معمای مدرنیته ذكر شده است . مطالب دیگر به ترتیب : رابطه مدرنیته با متافیزك ومقوله انسان گرایی آن بازاندیشی مدرنیت، مدرنیت وابعاد نهادی آن ،درآمدی بر معنای اصطلاح جهان سوم كه هر انسانی بارها و بارها بآ آن برخورد می كند و بی آنكه به معنی آن بپردازد از كنارش عبور كرده است ، جهانی شدن مدرنیت واینكه تحولی همه گیر است و در پایان چكیده ای از مطالب آورده شده است.
در روزگار مدرن یعنی دوره همخوانی با قالبهای تكنولوژیك ، چیزی مهمتر از این نیست كه آدمی دریابد كه خویشتن او چند پاره شده فرد ابزاری اش راه را بر پیشرفت حقیقی او بسته است و الگویی یكة خرد باوری اش هیچ نیست مگر ابزار به بند كشیدن او این مبارزه یعنی آگاهی از شرایط تحقق آزادی و برانگیختن شور فردیت در هر كس.

معمای مدرنیته:
تعریفهایی كه از مدرنیته ارائه شده اند چندان فراوان متنوع وحتی با هم متضادند كه اگر بگوییم این واژه ی بسیار رایج در علوم اجتماعی تاریخ نگاری وفلسفه ی امروز یكی از مبهم ترین اصطلاح ها نیز به شمار می آید حرف تازه ای پیش نكشیده ایم. تاكنون هیچ كس نتوانسته تعریفی یكه نهایی و كامل و قطعی از واژه مدرن و از مفاهیمی كه همراه با آن مطرح می شوند همچون مدرنیته مدرنیزاسیون و پسامدرن ارائه كند و به نظر می رسد كه حتی ارائه یك تعریف براساس فصل مشترك تعریفهای موجود ازمدرنیته نیز ممكن نباشد.
واژه مدرن كه در تمام زبانهای اروپایی و در بسیاری از زبانهای دیگر از جمله در فارسی امروزی ما رایج شده لفظ لاتینی modemus است كه خود از قید mode مشتق شده است. در زمان لاتین معنای mode«این اواخر، به تازگی ، گذشته ای بسیار نزدیك بود. به گمان بعضی از تاریخ نگاران لفظ moderni را رومیان در اواخر سده‌ی پنجم در مورد ارزشها و باورهای پذیرفته شده قدیمی كه با لفظ مورد ارزشها وباورهای مشكوك جدید به كار می بردند ارزشهایی كه در تقابل بودند با باورهای پذیرفته شده قدیمی كه با لفظ antiqui مشخص می شدند.